امروز به داوری فیلمهای نوجوانان رفته بودم
و بین انواع مدل های خشم؛ حیرت، خنده و گریه سرگردان بودم
فیلمهای که با موبایل از تلویزیون گرفته بودند ..لامصب دزدی هم می کنی هوش به خرج بده
دخترهای که نقش مرد های فیلم را هم خودشان بازی کرده بودند،لامصب خوب حداقل یه دختر زمختی انتخاب میکردی نه این هلو را
فیلمهای آموزنده، لامصب خوب حالا نمی شه جلوی دوربین نتیچه گیری نکنی؟ و این چنین بود که ادم بد به سزای اعمال خود رسید
.
.
تا رسیدم به فیلمی کمدی که رتبه اول را گرفت و خود کارگردان هم که پسری لاغر و عینکی بود در آن بازی می کرد
داستان فیلم درباره دانش آموزی بود که در تلاش برای از بین بردن وسواس خود بود
به وسواسهایش خندیدم
به درمانهای من در آوردیش خندیدم
به موفقیت مضحکش هم خندیدم
.
.
.
اسم پسرک را حفظ کردم
می گویند ما بهمنی ها کمی هم حس پیشگویی داریم
گمان می کنم که دوباره این نام را خواهم دید